حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا در سومین پیام تلویزیونی در پی تهاجم رژیم صهیونی با تبریک به ملّت بزرگ ایران برای پیروزی در این نبرد تأکید کردند: رژیم صهیونی با آن همه هیاهو، با آن همه ادّعا، در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. فکر اینکه چنین ضرباتی از سوی جمهوری اسلامی ممکن است بر رژیم وارد بشود، در ذهن آنها و مخیّلهی آنها خطور نمیکرد و اتّفاق افتاد. خدا را سپاس میگزاریم که به نیروهای مسلّح ما کمک کرد، توانستند از دفاع چندلایهی پیشرفتهی آنها عبور کنند و بسیاری از مناطق شهری و نظامی آنها را زیر فشار موشکهای خودشان و با تهاجم قویّ سلاح پیشرفتهی خودشان با خاک یکسان کنند! این یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است. العالم – ایران
* به همین مناسبت رسانهی KHAMENEI.IR در پروندهی «روایت فتح» که به تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی میپردازد، اقدام به انتشار گفتوگویی منتشرنشده با سردار شهید حاجیزاده، فرمانده فقید نیروی هوافضای سپاه پیرامون نقش فرماندهی کل قوا در رشد و پیشرفت قدرت موشکی ایران، کرده است.
متن این گفتوگو که در سال ۱۴۰۰ به همّت نمایندگی مشهد دفتر حفظونشرآثار حضرت آیتالله خامنهای اخذ شده، به شرح زیر است:
* برای شروع گفتوگو و به عنوان اولین سؤال، لطفاً تشریح بفرمایید که فرماندهی کل قوا در جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی دارد؟
* فرماندهی کل قوا در حوزهی نظامی و دفاعی نظام جمهوری اسلامی واقعاً ابعاد گستردهای دارد. حالا در این سالها شاید به حوزههای تسلیحاتی و ساخت سلاح یک اشارهی محدودی شده باشد، ولی بهنظر من ابعاد گستردهای دارد و اینها قابل شمارش است. یعنی اینطور نیست که مثلاً یک قضاوت کلی انسان بخواهد بکند، بلکه اینها همه سند دارد.
تأثیر حضور حضرت آقا در هشت سال دفاع مقدس، تا آنجایی که امام راحل اجازه دادند، قابل توجه بود، چون مدتهای طولانی ایشان اجازه پیدا نکردند. نقش ایشان در امور نظامی در سه دههی اخیر، بعد از رحلت امام تعیینکننده بود. یکی از علتهای آن شاید بحث دشمنشناسی حضرت آقا و شمّ اطلاعاتی ایشان بود. ما در سه دههی اخیر از توطئههای بزرگی جستیم و از تلههایی که دشمن سر راه نظام ما قرار داده بود، توانستیم بهسلامت عبور کنیم. در تکتک این موارد، نقش مقام معظّم رهبری و تدابیر ایشان کاملاً روشن است.
* نقش ایشان در مدیریت بحرانها و عبور کشور از تلههای امنیتی و نظامی چگونه بوده؟ میتوانید نمونههایی ذکر کنید؟
* من چند نمونه را عرض میکنم، مثلاً در بحث آزادسازی کویت در جنگ اول، خیلیها از داخل کشور آمدند و گفتند که صدام الان دیگر نقش خالد بن ولید را دارد و ما الان باید بیاییم کنار صدام قرار بگیریم و با آمریکا بجنگیم. خیلی از افرادی که آن روز مسئولیت داشتند، آمدند این حرف را زدند. تنها کسی که تشخیص داد این تله است و دو طرف این جبهه گروههای باطل هستند، یعنی یک طرف آمریکا و اروپا و کشورهای غربی، یک طرف هم صدام، حضرت آقا بودند که اجازه ندادند کشور و نیروهای مسلح در این تله گرفتار شوند.
یا در جنگ افغانستان و در این ۳۰ سال اخیر از این موارد زیاد داشتیم که ورود به این عرصهها یک تله بود برای کشور. این بهخاطر آن شمّ اطلاعاتی و بینش و فهم حضرت آقا بهعنوان فرمانده کل قواست، چون بههر حال مدیریت ایشان فقط مدیریت عمومی نیست، بلکه باید تسلط داشته باشند، تخصص داشته باشند و در همهی ابعاد ما دیدیم که واقعاً این را دارند. و در جمع فرماندهان مسلط و عالیرتبه، خوب وارد بحث میشوند و منطقی که دارند نشان میدهد که مسلط هستند و در خیلی از جاها کشور را نجات دادهاند.
شما نگاه بکنید الان در اطراف ما، در منطقهی غرب آسیا، کشورها واقعاً فشل شدهاند، حکومتها تضعیف شده، ارتشها از بین رفته، ناامنیها زیاد شده، بههمریختگی فراوان شده است. اینها طرحهای آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و غربیها بوده که این منطقه باید بههم بریزد. هدف اصلیشان هم ایران بوده است. خب میبینید که الان وضعیت عراق چگونه شده، وضعیت افغانستان را همین روزها ببینید، وضعیت سوریه را ببینید، هرچند ایران ورود کرد، کمک کرد، ولی بالاخره آنجا ارتش را تضعیف کردند، کشور را منهدم کردند.
در بعضی جاها که باید ورود میکردیم، باز عدهای میگفتند نه، نباید ورود بکنیم. مثلاً موقعی که گروههای تکفیری و داعش در سوریه و عراق ورود کردند و آنجا را اشغال کردند، خیلیها میگفتند به ما چه ربطی دارد، ما برای چه باید خودمان را درگیر بکنیم. اینجا اتفاقاً بهصورت قاطع، مقام معظّم رهبری دستور دادند که نه، باید ورود بکنیم و برویم. امروز که از این قضیه سالها میگذرد، قضاوت کردن خیلی راحت شده است. امروز راجع به جنگ کویت، بحث افغانستان و تلههایی که دشمن برای ما درست کرده بود، خیلی راحت میتوان حرف زد. ولی ببینید آن روز حضرت آقا این تصمیمات را گرفتند، تصمیم گرفتند که ما باید در حوزهی جنگ سوریه ورود بکنیم، چون اگر آنجا نمیجنگیدیم، باید در تهران میجنگیدیم، در کرمانشاه باید میجنگیدیم، در همدان باید میجنگیدیم. یعنی یکجا باید ورود میکردیم، یکجا نباید ورود میکردیم. راهبری و مدیریت مقام معظّم رهبری بود که این اتفاق افتاد. بهنظر من این یک مسئلهی خیلی مهمی است که خودش جای بحث دارد.
حوزهی دوم این است که الان نیروهای مسلح ما، نیروهای نظامی ما ــ هم ارتشی، هم سپاهی، هم بسیجی ــ یک روحیهی سلحشوری و شجاعت و ظلمستیزی دارند. اینکه در مقابل فلان ارتش ممکن است شکست بخورند، اصلاً چنین احساسی ندارند. احساس قدرت میکنند، قوی هستند. اینها ناشی از تربیتی است که اینها در دوران بعد از پیروزی انقلاب و بهویژه در این سه دههی اخیر، پیدا کردند.
* تربیت روحی و اعتقادی نیروهای مسلح در این سالها چه نسبتی با رهبر انقلاب داشته و چگونه انجام شده؟
* ما در زمان هشت سال جنگ، روبهرویمان صدام بود. ولی بعد از آن بحث آمریکا مطرح شد، تهدیدهای غربیها بود، خب یک نگرانیهایی بود که بالاخره ما که قدرتمان به اندازهی آنها نیست. ولی الان رزمندگان ما، نیروهای ما، با شجاعت در کلیهی سطوح احساس این را ندارند که ممکن است ما در مقابل کسی کم بیاوریم. امروز همه اقرار میکنند که نیروهای مسلح ایران، سپاه ایران، ارتش ایران، مجموعاً قویاند.
این تربیت چطور اتفاق افتاده؟ در طی این سه دههی اخیر، کلیهی برنامههای مربوط به نیروهای مسلح، برنامههای آموزشی، برنامههای تربیتی، مراسماتی که داریم، جلساتی که بهصورت هفتگی و مستمر مقام معظّم رهبری با فرماندهان دارند، یعنی این جلسات ثابت است، ممکن است اضافه بشود ولی کمتر نمیشود، یعنی حداقل یک جلسه در هفته؛ اصلاً یک روز را اختصاص دادند به نظامیان. این کارهای مستمر حضرت آقا، این تربیت را در نیروها بهوجود آورده، این آمادگی را بهوجود آورده است. اینها دیگر بحث سلاح و ابزار و اینها نیست، اینها جنبهی روحی دارد، جنبهی اعتقادی دارد، جنبهی تربیتی دارد. این هم یک جنبه از کارهایی بوده که توسط حضرت آقا انجام شده و الان مطالبی که ایشان در این حوزه دارند، میتوان کتابها از آن چاپ کرد و مطالب پرمغز و عمیقی است.
* نقش رهبر انقلاب در مسیر خودکفایی و بومیسازی تسلیحات چه بوده و چه تصمیمات سرنوشتسازی اتخاذ شده؟
* حضرت آقا در حوزهی تسلیحاتی در این سالهای بعد از جنگ ترغیب کردند به خودکفایی، به بومیسازی، به روی پای خود ایستادن. ولی اینکه چه مسیری را برویم، چه سلاحی را بومی بکنیم، چگونه این کار را بکنیم، این یک نکتهی مهمی است. دو تا کار اتفاق افتاده: یکی اینکه بگوییم ما میتوانیم و بهسمت توانمندی تسلیحاتی برویم، و دیگر اینکه جهت را هم درست انتخاب بکنیم.
در این سی سال اخیر، حالا از سال ۱۳۶۳ شاید شروع شد، بهویژه در حوزهی موشکی، میبینیم که در سالهای مختلف این تأکیدات وجود دارد. اگر میرفتیم سراغ مسیری که دنیا رفته، دنیا عمدتاً ــ شرق و غرب دنیا ــ برای سلاح تهاجمی دنبال هواپیما رفته و الان به هواپیمای مثلاً نسل ۵ رسیده است و ما احتمالاً در نسل ۳ همچنان در حال تلاش و تقلا بودیم که جلو برویم. یعنی چه؟ یعنی هر کاری میکردیم، پشت سر آنها بودیم، پنجاه سال فاصله داشتیم. ما آمدیم بهجای اینکه پشت سر دشمن حرکت کنیم و هیچوقت هم به آن نرسیم، مسیری را انتخاب کردیم که الان در مقابلشان درآمدیم و درست است که در این سالها تهدیدات را دیدیم، تهدیدمحور دنبال کردیم اما امکانی را پیگیری کردیم که بشود تهدیدات را پاسخ داد. در بسیاری اوقات، حداقل در این دههی اخیر، هدفمحور حرکت کردیم، یعنی دنبال مسائلی بودیم، دنبال تسلیحاتی بودیم، دنبال امکاناتی بودیم که از یک نقطهای بتوانیم موفقیتی بهدست بیاوریم که تمام توانمندیهای دشمن را ناکارآمد بکند. نقش مدیریت مقام معظّم رهبری در این حوزه واقعاً دقیق و اثرش، اثر بیبدیلی بوده است.
در بعضی از جاها میبینیم تصمیماتی که رهبر انقلاب میگیرند، ورودی که میکنند، شاید بگویم مسیر تاریخ نظامی ما را تغییر میدهند. ریلگذاریای که میکنند خیلی تأثیرگذار است. من به چند نمونه اشاره میکنم:
در سال ۱۳۶۳ تعداد محدودی موشک به ما دادند. نظام آمد تصمیم گرفت از این تعداد محدود، دو فروندش را بگذارند برای مهندسی معکوس. مثلاً ۳۰ فروند موشک از لیبی گرفتیم که دو فروندش را گذاشتیم برای ساخت و تولید. این طی دو سال اتفاق افتاد، یعنی هیچوقت موجودی ما از هفت، هشت فروند تجاوز نکرد. یعنی اگر موشک میآمد چون جنگ بود و درگیر بودیم، میزدیم. حالا شما از هفت، هشت فروند، دو تایش را هم جدا کنی، ببری برای مهندسی معکوس! این تصمیم خیلی سختی بود.
من یادم هست در یک جلسهای خود حضرت آقا ــ آن زمان رئیسجمهور بودند ــ آمدند یک محلی بود که تحقیقات را بچههای وزارت سپاه آن روز آنجا شروع کرده بودند و حضرت آقا بازدیدی داشتند. آن موقع یک جلسهای داشتیم. آقا نگران بودند که چرا اینها را اینقدر وسواس بهخرج میدهید، زود باز نمیکنید، دمونتاژ نمیکنید، چرا شروع نمیکنید، چرا نگران هستید. حتی به شوخی هم فرمودند که اینها را اگر زودتر باز نکنید، ممکن است بیایند ببرند، اینها را هم شلیک کنند و دستتان خالی بشود! حضرت آقا اهمیت تحقیق، بومیسازی و تولید داخل را خیلی مهم و برجسته میدانستند. در همان سالها، کلنگ ساخت کارخانهی موشکی را حضرت آقا آن روز آمدند زدند، فیلمهایش هم هست. این یعنی چه؟ یعنی اهمیت دادن به این موضوع از همان دوره، از همان سالها بوده است.
لذا این کار شروع شد، آن هم در دوران جنگ. ولی این یک کار طولانی، سخت و پیچیدهای در حوزهی موشکی و خیلی از بخشها بود چون زیرساختهای اولیه را نداشتیم..
منبع خبر : شبکه العالم | https://fa.alalam.ir
** انتشار مطالب دیگر رسانه ها در این سایت صرفا جهت اطلاع پیدا کردن مخاطبان از اخبار منتشر شده در فضای مجازی است و رسانه نکته آنلاین، خبر ذیل را تایید یا رد نمی کند.
Tuesday, 15 July , 2025