به گزارش خبرنگار مهر، انقلاب مشروطه، یکی از مهمترین و پیچیدهترین رخدادهای تاریخ ایران، صرفاً یک اعتراض سیاسی نبود، بلکه حاصل تلاقی مجموعهای از تحولات فکری، اجتماعی و اقتصادی بود که جامعه ایرانی را به نقطهای بیبازگشت رساند. این انقلاب نه از یک جرقه، که از یک فرآیند طولانیمدت از نارضایتیها، تلاشهای اصلاحطلبانه ناکام، و مواجهه با دنیای مدرن غربی ریشه گرفت.
زمینههای داخلی و خارجی
در طول حکومت قاجار، بهویژه در دوران ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه، نظام حکومتی بر پایه استبداد مطلق شاه و فساد دربار استوار بود. حکام محلی، با حمایت دربار، به مردم ظلم میکردند و مالیاتهای سنگین و بیرویه، به اقتصاد کشاورزی و بازرگانی کشور ضربه میزد. فروش امتیازات انحصاری به بیگانگان نیز، زمینه را برای تضعف بیشتر اقتصادی و سیاسی کشور فراهم میکرد.
همچنین در قرن نوزدهم، ایران به میدان رقابت دو قدرت بزرگ استعماری، یعنی روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا، تبدیل شده بود. قراردادهای استعماری مانند رویتر و تنباکو، حاکمیت ملی ایران را تضعیف کرده و سبب فقر و عقبماندگی بیشتر کشور میشد. این نفوذ خارجی، به تدریج حس «وطنخواهی» و ضرورت دفاع از استقلال کشور را در میان مردم و روشنفکران ایجاد کرد.
در همین دوره، سفر ایرانیان به خارج از کشور، تأسیس مدارس جدید و انتشار روزنامهها در کشورهای همسایه، اندیشههای مدرنی چون آزادی، قانون، عدالت و حقوق شهروندی را وارد فضای فکری ایران کرد. روشنفکران و تحصیلکردهها، در آثار خود به نقد استبداد و ضرورت برقراری حکومت قانون پرداختند و زمینه را برای شکلگیری یک جنبش فکری فراهم کردند.
روحانیت شیعه در طول تاریخ ایران، همواره به عنوان یک قدرت اجتماعی و مرجع فکری، وجود داشته است. در آستانه مشروطه، این جایگاه با وقوع وقایعی چون جنبش تنباکو به رهبری میرزای شیرازی تقویت شد. این جنبش نشان داد که روحانیت میتواند با استفاده از قدرت مذهبی خود، تودههای مردم را به سمت یک هدف مشترک بسیج کند و در مقابل استبداد و استعمار بایستد. این تجربه، روحانیت را به عنوان مؤثرترین نیروی اجتماعی برای رهبری یک حرکت بزرگ اثبات کرد. با آغاز انقلاب مشروطه و مهاجرت علما، نقش روحانیت در رهبری جنبش بیش از پیش پررنگ شد. در این میان، آیتالله آخوند خراسانی و میرزای نائینی در نجف، به عنوان دو مرجع تقلید برجسته، به حمایت از مشروطه پرداختند و سیدین سندین یعنی آیتالله سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی نیز در پایتخت به راهبری مشروطیت پرداختند.
آخوند خراسانی، مرجع تقلید اعظم حوزه نجف، با فتاوی و تلگرافهای متعدد خود، حمایت عملی و همهجانبهای از انقلاب مشروطه کرد. او که در جایگاه یک رهبر کاریزماتیک قرار داشت، توانست اجماع نسبی را در میان روحانیون و مردم برای مقابله با استبداد ایجاد کند. اندیشه او بر پایه «ضرورت مبارزه با ظلم و استبداد» و «حفظ استقلال کشور از نفوذ بیگانگان» استوار بود. مرحوم آخوند صاحب کفایه الاصول، مشروطه را نه یک حکومت ایدهآل، بلکه بهترین راه ممکن برای مقابله با شرایط وخیم آن زمان میدانست.
میرزای نائینی، شاگرد برجسته آخوند خراسانی، با تألیف کتاب ماندگار «تنبیهالامه و تنزیهالمله»، اولین نظریهپرداز اصلی مشروطه مشروعه بود. او با دیدگاهی عمیقاً فقهی و کلامی، توانست مشروعیت حکومت مشروطه را در چارچوب فقه شیعه تبیین کند. نائینی در این کتاب، استبداد را از اصول شرکآمیز میدانست و مشروطیت را بهترین گزینه معرفی کرد. این دو شخصیت، هرچند با رویکردهای متفاوت، مکمل یکدیگر بودند: آخوند خراسانی به عنوان رهبر عملی و فقهی جنبش، و میرزای نائینی به عنوان نظریهپرداز و متفکر اصلی آن. هر دو با پیوند دادن مفاهیم مدرن آزادی و قانون با اصول فقه شیعه، توانستند مشروعیتی مذهبی برای انقلاب فراهم کنند که نقش اساسی در بسیج عمومی و پیروزی جنبش داشت.
در کنار میرزا و آخوند، در دوم آذرماه سال ۱۲۸۴ هجری شمسی حضرات آیات سید عبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی برای دستیابی به مشروطه و دایر شدن عدالت خانه پیمان بستند که تا آخر در کنار یکدیگر مبارزه کنند و از پای ننشینند؛ اهمیت این پیمان به قدری است که در منابع تاریخ مشروطه از آن با عنوان نقطه آغاز مبارزات یاد شده و به پیمان «سیدین سندین» شهرت دارد
رهبر فقهی قیام
آیتالله محمدکاظم خراسانی، مرجع تقلید بزرگ حوزه علمیه نجف، رهبری عملی و سیاسی مشروطه را بر عهده داشت. او بیشتر از آنکه یک نظریهپرداز صرف باشد، یک مجتهد و رهبر سیاسی عملگرا بود. دیدگاههای او نه در یک کتاب جامع، بلکه در فتاوا، نامهها و تلگرافهای متعددش به دست میآید.مهمترین انگیزه آخوند از حمایت از مشروطه، مبارزه با ظلم و استبداد درونی و جلوگیری از سلطه بیگانگان بود. از نظر او، مشروطیت بهترین ابزار برای محدودیت سلطان و محدود کردن تعدیات او بود.
آخوند خراسانی بر ضرورت انطباق قوانین با شریعت تأکید فراوانی داشت. او به شدت از اصل دوم متمم قانون اساسی که نظارت فقیهان بر مصوبات مجلس را الزامی میکرد، حمایت کرد. این دیدگاه او نشان میدهد که مشروطه از نظر آخوند تنها زمانی مشروعیت داشت که قوانین آن توسط فقها تأیید شده و با شرع مغایرت نداشته باشد.
نظریهپردازی در قالب «تنبیهالامه»
میرزای نائینی، شاگرد برجسته آخوند خراسانی، با نگارش کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله، اولین نظریه فقهی-سیاسی جامع را در دفاع از حکومت مشروطه ارائه داد. این کتاب که با تقریظ آخوند خراسانی منتشر شد، مهمترین سند نظری مشروطه مشروعه است.
آخوند خراسانی در ابتدای این کتاب نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
رساله شریف تنبیه الامه و تنزیه المله که از افاضات جناب مستطاب شریعت مدار و صفوه الفقهاء والمجتهدین ثقت الاسلام و المسلمین العالم العامل آقا میرزا محمدحسین نائینی الغروی دامت افاضاته است، اجل از تمجید و سزاوار است ان شاءالله تعالی به تعلیم و تعلم و تفهیم و تفهم آن. ماخوذ بودن اصول را از شریعت محقه استفاده و حقیقت کلمه مبارکه بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا را بعین الیقین ادراک نمایند ان شاءالله تعالی.
ربیع الاول سال ۱۳۲۷
محمدکاظم خراسانی
میرزای نائینی در مقدمه، حقیقت استبداد و مشروطیت را تشریح میکند. او استبداد را از اصول شرکآمیز میداند که حق حاکمیت مردم را غصب کرده و در تقابل با توحید قرار دارد. هدف او از نگارش این کتاب، دفاع نظری از مشروطه و اثبات سازگاری آن با مبانی فقه شیعه بود.
میرزای نائینی نیز بر نظارت عالیه فقیهان بر قوانین مجلس تأکید داشت و آن را برای مشروعیت بخشیدن به عملکرد مجلس و جلوگیری از انحراف آن از شریعت حیاتی میدانست.هر دو فقیه بزرگ، با هدف مشترک مبارزه با استبداد و استعمار، از مشروطه حمایت کردند. اما رویکرد آنها متفاوت بود: آخوند خراسانی یک رهبر عملگرا بود که از موضع مرجعیت به حمایت از مشروطه برخاست. او بیشتر بر جنبههای فقهی و ضرورت تطبیق قوانین با شرع تأکید داشت. میرزای نائینی یک نظریهپرداز برجسته بود که با ارائه یک چارچوب فلسفی-فقهی منسجم در کتاب تنبیهالامه، به دفاع نظری از مشروطه پرداخت و آن را به عنوان بهترین گزینه معرفی کرد.
نامهای معروف که خوانده نشد!
آیتالله سید محمد طباطبایی سنگلجی از مجتهدان شیعه و از مخالفان استبداد و از رهبران جنبش مشروطه ایران بود.سید محمد طباطبایی در شوال ۱۳۲۳ قمری با دیگر همراهان، عالمان و روحانیان به حرم حضرت عبدالعظیم پناه برد. علاوه بر آن سید محمد طباطبایی ساکت ننشست و نامههایی خطاب به شاه و عین الدوله نگاشت.
در نامه آیت الله طباطبایی آمده است:
به عرض اعلیحضرت اقدس شهریاری خلدالله سلطانه میرساند: «چون حضوراً فرمودید هر وقت عرضی دارید بلاواسطه به خود من اظهار دارید به این جهت به این عرایض مصدع خاطر مبارک میشود. این ایام طرق را بر دعاگویان سد نمودهاند. عرایض دعاگویان را نمیگذارند به حضور مبارک مشرف شود. با این حال اگر مطلبی را بر اعلیحضرت مشتبه کرده باشند چگونه رفع اشتباه کنیم؟ محض پیشرفت مقاصدشان دعاگویان را بدخواه دولت و شخص همایونی قلم داده خاطر مبارک را مشوش نمودهاند تا اگر مفاسد اعمالشان را عرض کنیم مقبول نیفتد…..
اعلیحضرتا مملکت خراب، رعیت پریشان و گدا، دست تعدی حکام و مأمورین بر مال و عرض و جان رعیت دراز، ظلم حکام و مأمورین اندازه ندارد از مال رعیت هر قدر میلشان اقتضا کند میبرند، قوه غضب و شهوتشان به هر چه میل و حکم کند از زدن و کشتن و ناقص کردن اطاعت میکنند، این عمارت و مبلها و وجوهات و املاک در اندک زمان از کجا تحصیل شده؟ تمام مال رعیت بیچاره است. این ثروت همان فقرای بی مکنتاند که اعلیحضرت بر حالشان مطلعید. در اندک زمان از مال رعیت صاحب مکنت و ثروت شدند. پارسال دخترهای قوچانی را در عوض سه ری گندم مالیات که نداشتند بدهند گرفته به ترکمنها و ارامنه عشق آباد به قیمت گزاف فروختند. ده هزار رعیت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند. هزارها رعیت ایران از ظلم حکام و مأمورین به ممالک خارجه هجرت کرده به حمالی و فعلگی گذران میکنند و در ذلت و خواری میمیرند. بیان حال این مردم را از ظلم ظلمه به این مختصر عریضه ممکن نیست. تمام این قضایا را از اعلیحضرت مخفی میکنند و نمیگذارند اعلیحضرت مطلع شده در مقام چاره برآید. حالت حالیه این مملکت اگر اصلاح نشود عنقریب این مملکت جز ممالک خارجه خواهد شد، البته اعلیحضرت راضی نمیشود در تواریخ نوشته شود در عهد همایونی ایران بباد رفت، اسلام ضعیف و مسلمین ذلیل شدند.
اعلیحضرتا! تمام این مفاسد را مجلس عدالت یعنی انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم که در آن انجمن به داد عامه مردم برسند، شاه و گدا در آن مساوی باشند، فواید این مجلس را اعلیحضرت همایونی بهتر از همه میدانند. مجلس اگر باشد این ظلمها رفع خواهد شد، خرابیها آباد خواهد شد، خارجه طمع به مملکت نخواهد کرد، سیستان و بلوچستان را انگلیس نخواهد برد، فلان محل را روس نخواهد برد، عثمانی تعدی به ایران نمیتواند بکند.
وضع نان و گوشت که قوت غالب مردم است و ما به الحیوه خلقند بسیار مغشوش و بد است بیشتر مردم از این دو محرومند. اعلیحضرت همایونی اقدام به اصلاح این دو فرمودند بعض خیرخواهان حاضر شدند افسوس آنها که روزی مبلغ گزاف از خباز و قصاب میگیرند نمیگذارند این مقصود حاصل و مردم آسوده شوند. حالِ سرباز که حافظ دولت و ملتاند بر اعلیحضرت مخفی است، جزئی جیره و مواجب را هم به آنها نمیدهند. بیشتر به عملگی و فعلگی قوتی تحصیل میکردند آنرا هم غدغن نمودند. همه روزه جمعی از آنها از گرسنگی میمیرند برای دولت نقصی از این بالاتر تصور نمیشود.
در زاویه حضرت عبدالعظیم سی روز با کمال سختی گذرانیدیم تا دستخط همایونی در تأسیس مجلس مقصود صادر شد، شکرها بجا آوردیم و به شکرانه مرحمت چراغانی کرده جشن بزرگی گرفته شد، به انتظار انجام مضمون دستخط مبارک روز میگذرانیم، اثری ظاهر نشد. همه را به طفره گذرانیده بلکه صریحاًٌ میگویند این کار نخواهد شد و تأسیس مجلس منافی سلطنت است. نمیدانند سلطنت صحیح بی زوال با بدون مجلس است بی مجلس سلطنت بی معنی و در معرض زوال است.
اعلیحضرتا سی کرور نفوس را که اولاد پادشاهاند اسیر استبداد یک نفر نفرمایید برای خاطر یک نفر مستبد چشم از سی کرور فرزندان خود نپوشید. مطلب زیاد است فعلاً بیش از این مصدع نمیشوم مستدعیم این عریضه را به دقت ملاحظه بفرمائید و پیش از انقطاع راه چارهای بفرمائید تا مملکت از دست نرفته و یک مشت رعیت بیچاره که به منزله فرزندان اعلیحضرت اسیر و ذلیل خارجه نشوند.الامر الاعلی مطاع. محمد بن صادق الحسینی الطباطبائی»
پس از سه روز جوابی از طرف شاه میرسد بدین مضمون: «جناب آقای سید محمد مجتهد، عرایض شما را خواندیم. سفارش به اتابک میکنیم که مقاصد شما را انجام دهد. لیکن شما هم در وظیفه خود کوتاهی نکنید و به دعاگویی مشغول باشید. البته اشرار و الواد را به موعظه و نصیحت ساکت نمائید، هیجان و فتنه را خاموش کنید و راضی نشوید که غضب و قهر ما عموم را شامل گردد!»
منبع خبر : خبرگزاری مهر
** انتشار مطالب دیگر رسانه ها در این سایت صرفا جهت اطلاع پیدا کردن مخاطبان از اخبار منتشر شده در فضای مجازی است و رسانه نکته آنلاین، خبر ذیل را تایید یا رد نمی کند.