نخل طلا، مِس شد
روزنامه فرهیختگان نوشت
این حرف اگر ناظر بر پایان موفقیتهای گاه و بیگاه سینمای گلخانهای و برساختشده اجتماعی ایران باشد حرف درستیست و نخل طلای جعفر پناهی برای” یک تصادف ساده ” این مدعا را ثابت میکند، امّا نمیتوان این حکم را در مورد ماندگاری آثار متاخر این کارگردان در حافظه جمعی سینهفیلها، خورههای فیلم و مخاطبان جدی سینمای ایران تکرار کرد، چون سابقه نشان داده که جشنوارههای درجهیک اروپایی نظیر کن، ونیز، برلین و… از سینماگر ایرانی درک شرقشناسانهاش از وضعیت را طلب میکنند و جز این هیچ ارزش اضافیای برای او قائل نیستند که اگر بودند، راه ورود آنها به صنعت سینمای غرب را هموار میکردند.
جعفر پناهی چندسال قبل برای فیلم تاکسی خرس طلایی جشنواره برلین را هم دریافت کرد ولی آیا در نگاه منتقدان غربی جایی برای او برای ورود به پانتئون فیلمسازان مطرح تاریخ سینما وجود دارد؟ قطعا خیر. جعفر پناهیِ متاخر پس از سال ۱۳۸۸ هنوز حتی یک اثر قائم به ذات و آدمیزادی بدون تکیه بر جوایز کمکارکرد بینالمللی نساخته که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند ولی اینها مطلقاً برای او اهمیتی ندارد چون تا وقتی که «صنعت مخالفت» هست پناهی هم با این فرمان به پیش میراند.
******
هر دور مذاکره، 2 بسته تحریمی مذاکره برای لغو یا افزایش تحریمها؟!
کیهان نوشت:
در حالیکه ۴۰ روز از آغاز دور جدید مذاکرات میگذرد، نهتنها هیچ نشانی از حسننیت به چشم نمیخورد، بلکه ایالات متحده با اعمال دستکم ۹ بسته تحریمی جدید، عملاً نشان داده که گفتوگو را نه ابزاری برای حل اختلاف، بلکه پوششی برای تشدید خصومت بهکار میگیرد. این پرسش اساسی پیشروی افکار عمومی قرار دارد که ادامه چنین مذاکراتی، با طرفی که بهجای نشاندادن حسننیت، بر طبل تهدید و تحریم میکوبد، چه توجیهی دارد؟
از روز شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ که دور تازهای از مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا کلید خورد، تا امروز – یعنی در بازه زمانی تنها ۴۰ روز – حداقل ۹ تحریم جدید و هدفمند از سوی ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شده است. تحریمهایی که نه از روی اشتباه و بیتوجهی، بلکه با دقت، برنامهریزی و هدفگذاری دقیق اقتصادی و سیاسی طراحی شدهاند تا دست بر گلوگاههای حیاتی اقتصاد ایران بگذارند.
اگر تنها همین واقعیت را بهعنوان معیار در نظر بگیریم، نتیجه ساده و روشن است: به ازای هر دور مذاکره، نه تنها گشایش و لغو تحریم دیده نشده، بلکه چیزی در حدود دو بسته تحریمی تازه در هر دور نصیب ملت ایران شده است! و این، تنها آمار رسمی تحریمهای ایالات متحده است. در کنار این موارد، اقدامات هماهنگ و بعضا شدیدتری نیز از سوی کشورهای اروپایی، نظیر فرانسه، آلمان و انگلیس، به بهانههای واهی و با هماهنگی کامل با واشنگتن انجام گرفته است.
اصل فراموششده دیپلماسی: «حسن نیت متقابل»
—————————————————————–
در طول تاریخ روابط بینالملل، و بهویژه در عصر دیپلماسی مدرن، اصلی اساسی در تعاملات بینالمللی مطرح بوده که بدون آن، هرگونه مذاکرهای بیمعنا و بیثمر خواهد بود: اصل حسن نیت متقابل.
دیپلماسی، تنها در صورتی معنا و کارکرد دارد که طرفین حداقلی از اعتمادسازی و صداقت را در برخورد خود بروز دهند. در غیر این صورت، آنچه رخ میدهد نه یک فرآیند حل اختلاف، بلکه نوعی جنگ روانی، فرسایش راهبردی و فریب سیاسی است.
*******
دهها اسرائیلی در حال جاسوسی برای ایران هستند | جزئیات و آمار عجیب رسانه عبری
همشهری نوشت:
رسانههای عبری زبان از تکاپو و سردرگمی محافل امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل درباره دامنه نفوذ اطلاعاتی ایران و فعالیتهای آن در عمق اسرائیل سخن میگویند؛ سردرگمی و وحشتی که منجر به اقدامات وحشیانه شده است.
در پی کشف فعالیت دو صهونیست که تا کار گذاشتن دوربین در نزدیکی محل اقامت وزیر جنگ و بیمارستان محل مراجعه نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی هم پیش رفته بودند، حضور اطلاعاتی ایران در اسرائیل به یک کابوس برای محافل صهیونیستی تبدیل شده است.
پایگاه خبری اشدود نت در گزارشی در این رابطه این امر را یک پدیده نگران کننده توصیف و خبر داد، و در این رابطه نوشت، احتمالا دهها اسرائیلی به نفع ایران و علیه اسرائیل مشغول جاسوسی هستند.
در گزارش نسبتا تفصیلی که این رسانه عبری زبان در این رابطه منتشر کرد، خبر داد، اکثر جاسوسها ابتدا فعالیتهای پیش پا افتادهای را انجام و بعد از آن ماموریتهای سنگین تری به آنها محول شده است و تا رصد مناطق و اماکن حساس که برای ایرانیها اهمیت دارد هم پیش رفتهاند و دست آخر به تعقیب و مراقبت تردد مسئولین اسرائیلی و شاید تا آماده سازی برای ترور آنها هم پیش رفتهاند.
در ادامه این گزارش آمده است امروز اسرائیلیهای زیادی با گرایشهای مختلف در مقابل دریافت پول جاسوسی میکنند، آیا ما با پدیده جدیدی که تاکنون بی سابقه بوده است، مواجه شدهایم، آیا اسرائیلیها اسرائیل را به پول فروخته اند؟
به اعتقاد تهیه کنندگان این گزارش طی دو سال گذشته تعداد جاسوسهای که کشف شدهاند از تعداد جاسوسهایی که طی ۷۵ سال گذشته در اسرائیل کشف شده بودند، فراتر رفته است. چه بلایی به سر میآید؟
۲۴ اسرائیلی در سال ۲۰۲۴ و ۱۰ اسرائیلی دیگر در سال ۲۰۲۵ به اتهام جاسوسی دستگیر شدهاند در حالی که به طور حتم این پایان کار نیست.
یکی از آخرین آنها جوان ۱۸ ساله از اهالی اشدود است که اخیرا اعلام شد به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر شده است تا به لیست بلندی از پروندههای اطلاعاتی و جاسوسی که بعد از ۷ اکتبر رسانهای شدهاند، اضافه شود.
خنثی شدن ۱۹ عملیات جاسوسی و محاکمه ۳۴ اسرائیلی در این رابطه نشان از حجم و گستردگی این پدیده دارد.
نهادهای امنیتی امروز با این امر به عنوان یک خطر و تهدید مستقیم و حقیقی برای امنیت اسرائیل میپردازند.
یک منبع امنیتی در این رابطه تاکید کرد، مسئله به یک یا دو فرد مربوط نمیشود، بلکه ما با یک پدیده بسیار گسترده در جامعه اسرائیل مواجه هستیم که تا به امروز نتوانسته ایم عمق و شدت تاثیر آن را بر امنیت اسرائیل مشخص کنیم.
امروز نهادهای اطلاعاتی اسرائیل با باند، گروه یا خانواده جنایتکار خاصی مواجه نیست بلکه جاسوسها از طیف و گروه و دستهای هستند، از جوان گرفته تا پیر، از مهاجران جدید گرفته تا متولدین در اسرائیل، از یهودی گرفته تا عرب، از حریدی گرفته تا سکولار همگی در میان افراد دستگیر شده دیده میشوند، در حالی که تنها نقطه مشترک بین آنها فعالیت در مقابل دریافت پول است، آنها در مقابل پول حاضر به انجام هر کاری هستند.
همچنین مسئله دیگری که میتوان از این امر برداشت کرد آن است که مردم اسرائیل تعلق چندانی به اسرائیل و امنیت آن ندارند، یا شرایط آنها آنقدر بد است که زمین و زمان را به خاطر شرایطشان ملامت کرده و در مقابل دریافت پول هر کاری را انجام میدهند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است، ایرانیها دهها نفر از عوامل را در داخل اسرائیل به کار گرفتهاندو نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل به خوبی میدانند که این روند رو به افزایش است وپیش بینی میکنند که در حال حاضر صدها نفر از اسرائیلیها برای ایرانیها کار میکنند و دهها نفر از آنها آمادگی انجام عملیات مختلف را هم دارند.
******
کن نباید «روستایی» را به سمت پناهی و رسولاف ببرد
فرهیختگان نوشت:
شاید اگر روستایی حجم استقبال از متری شیش و نیم را تجربه نمیکرد، به مانند جعفر پناهی و رسولاف بار سفر از کشور را میبست، اما مسئله اینجاست که به نظر میرسد روستایی فیلمساز زیرزمینی نیست. روستایی میداند که اگر میخواهد سینمایش دیده شود، الان وقت خوبی برای حضور در اروپا نیست. او در این گیر و دار دست به اقدامی منطقی میزند و برای فیلم جدیدش هم به دنبال مجوز میگردد. از طرفی، دولت هم مایل به همکاری با اوست و نمیخواهد یکی از جدیترین فیلمسازهای تراژدیسازش را از دست بدهد.
دو روز قبل خبری از طرف کن منتشر میشود مبنی بر پذیرفته شدن فیلم روستایی در کن. یک روز قبل از انتشار این خبر، رائد فریدزاده مصاحبهای میکند و میگوید فیلم روستایی مجوز اکران بینالمللی دارد و این یعنی میان ارشاد و روستایی آتشبس برقرار شده است. با این حال، آنچه اهمیت دارد اکران زن و بچه در پاریس نیست و مسئله اصلی اکران در تهران است. برای اینکه ببینیم آیا فیلم روستایی برای مخاطب ایرانی هم اکران خواهد شد یا نه، از طرف وزارت ارشاد پیگیر ماجرا شدیم. اخبار برآمده از برخی تهیهکنندگان و البته مسئولان ارشاد نشان میدهد گیر و گرفت زن و بچه مانند برادران لیلا نیست. بر اساس شنیدههای ما در «فرهیختگان»، گفته میشود زن و بچه روستایی ممیزها را رد نکرده و اگر این گزاره درست باشد، خیلی در صف دریافت مجوز نخواهد ماند. با این تفاصیل، گمانهزنیها میگویند اگر مسئلهای پیش نیاید، فیلم روستایی را در اکران 1404 خواهیم دید.
آنچه واضح است، از داخل اخبار خوشی برای زن و بچه روستایی به گوش میرسد، اما ماجرای فیلم روستایی و کن کمی پیچیده است. فیلم روستایی در دقیقه 90 به کن اضافه شده و این اولین بار نیست که یک اثر ایرانی، خارج از لیست اولیه به کن میرود. سال گذشته هم دانه انجیر معابد لحظات آخر به جشنواره کن اضافه شد و مورد اقبال جشنواره کن قرار گرفت. اینکه چرا جشنواره کن چنین امتیازی را برای کارگردانان ایرانی قائل میشود هنوز مشخص نیست، اما به نظر میرسد جشنواره فرانسوی زیادی به فیلمهای ایرانی علاقه نشان میدهد و فضای بازی را برای آنها باز کرده است.
فضای بازی که بیش از حد خوشبینانه است اگر آن را بدون نگاه سیاسی تماشا نکنیم. اینکه جشنواره فرانسوی دو فیلم ایران را به کن میبرد و یکی از آنها با مجوز و دیگری بدون مجوز است، نشان میدهد استراتژی سال گذشته جشنواره فرانسوی برای صرفاً بها دادن به فیلمهای زیرزمینی ایران شکست خورده و سطح کیفی زیرزمینیها به حدی پایین بوده که نمیشود تنها آنها را وارد بازی کرد. از طرفی کارگردانهایی مانند روستایی هم از این فرصت استفاده میکنند و با فرش قرمزهای فرانسوی عکس یادگاری میگیرند.
با همه این اتفاقات، باید بیش از حد خوشبین باشیم اگر فیلم روستایی را بدون درونمایههای برای جشنواره اروپایی بدانیم. آنطور که از داستان زن و بچه پیداست، این فیلم را میتوان ذیل درام-اجتماعیهای سینمای دهه نود شمسی دستهبندی کرد و این موضوع نشان میدهد سینمای روستایی با این اثر تغییری جدی (حداقل از نظر ژانر) نکرده است.
******
انرژی ممنوعه ما!
جوان نوشت:
ایران انرژی هستهای میخواهد چه کار؟ این جمله را رئیسجمهور امریکا، همزمان با تحمیل فشارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای سرود؛ جملها..
منبع خبر : جامعه خبری تحلیلی الف | www.alef.ir
** انتشار مطالب دیگر رسانه ها در این سایت صرفا جهت اطلاع پیدا کردن مخاطبان از اخبار منتشر شده در فضای مجازی است و رسانه نکته آنلاین، خبر ذیل را تایید یا رد نمی کند.
Saturday, 5 July , 2025