العالم - آفریقا
اما همین جامعهٔ تاریخی، امروز در وضعیتی ایستاده است که آینده نه امتداد زندگی، بلکه تداوم اضطراب است. بحران سودان نه ناگهانی است و نه تصادفی؛ نتیجهٔ سالها انباشت خطا در دولتسازی، سیاستورزی و واگذاری تدریجی قدرت به اسلحه است.
از سقوط یک دیکتاتور تا تولد یک بحران
جنگ کنونی سودان در خلأ آغاز نشد. ریشهٔ آن به سال ۲۰۱۹ بازمیگردد؛ زمانی که اعتراضات گستردهٔ مردمی به سه دهه حکومت عمرالبشیر، دیکتاتوری نظامی را فرو ریخت. مردم سودان خواهان پایان حکومت نظامیان و آغاز دورهای مدنی بودند. اما سقوط یک فرد، به معنای فروپاشی ساختار قدرت نبود.
پس از برکناری البشیر، قدرت میان ارتش رسمی و نیروهای واکنش سریع تقسیم شد؛ نیرویی شبهنظامی که در اصل برای جنگهای داخلی و سرکوب مناطق حاشیهای، بهویژه دارفور، شکل گرفته بود. این تقسیم قدرت، نه بر پایهٔ نهادسازی، بلکه بر اساس موازنهٔ زور انجام شد؛ مصالحهای ناپایدار که در دل خود بذر جنگ را حمل میکرد.
ادغام شکستخورده؛ جرقهٔ انفجار
نقطهٔ انفجار، اختلاف بر سر ادغام نیروهای واکنش سریع در ارتش ملی بود. مسئله فقط ساختار نظامی نبود؛ مسئله قدرت، اقتصاد و کنترل آیندهٔ کشور بود. هر دو طرف میدانستند که ادغام واقعی، به معنای از دست دادن نفوذ است. از همینجا، سیاست جای خود را به بیاعتمادی داد و بیاعتمادی به اسلحه.
در آوریل ۲۰۲۳، درگیریهای مسلحانه میان ارتش سودان به رهبری عبدالفتاح البرهان و نیروهای واکنش سریع به فرماندهی محمد حمدان دقلو آغاز شد؛ درگیریای که بهسرعت از یک نزاع درونقدرتی به جنگی تمامعیار در شهرها، محلهها و خانههای مردم تبدیل شد.
جنگی علیه جامعه، نه فقط دولت
آنچه این جنگ را به یکی از بدترین بحرانهای انسانی جهان تبدیل کرده، ماهیت آن است. این جنگ، جبهه مشخص ندارد؛ خطوط نبرد از میان خیابانها، بیمارستانها و اردوگاههای آوارگان میگذرد. میلیونها نفر مجبور به ترک خانههایشان شدهاند، زیرساختهای درمانی و آموزشی فروپاشیده و جامعه وارد وضعیت «بقای دائمی» شده است.
از منظر روانشناسی اجتماعی، این نوع جنگ، جامعه را بهتدریج از درون تهی میکند. کودکانی که با صدای گلوله شرطی میشوند، سالمندانی که حافظهٔ جمعی را در آوارگی حمل میکنند و زنانی که بار بقا را به تنهایی به دوش میکشند، نشانههای جامعهای هستند که پیش از پایان جنگ، فرسوده میشود.
سیاستِ بیپایانِ اسلحه
بیانیههای شورای امنیت، طرحهای آتشبس و میانجیگریهای منطقهای، زمانی به نتیجه میرسند که طرفهای درگیر چیزی برای از دست دادن جز اسلحه داشته باشند. اما در سودان، اسلحه تبدیل به سرمایهٔ سیاسی شده است. تا زمانی که منطق جنگ بر منطق دولتسازی غلبه دارد، هر صلحی شکننده و هر آتشبسی موقت خواهد بود.
جنگ تا کی و مسئول کیست؟
این جنگ زمانی آغاز شد که سیاست از جامعه جدا شد و قدرت، بدون پاسخگویی مسلح شد. مسئول این ناامنی، تنها فرماندهان امروز نیستند؛ بلکه تاریخی است که اجازه داد نهاد مدنی شکل نگیرد و جامعه به حاشیه رانده شود. مسئول، نظمی است که جان غیرنظامیان را هزینهٔ قابلتحمل میداند.
پایان واقعی جنگ سودان، نه در پیروزی یکی از طرفها، بلکه در بازگرداندن جامعه به مرکز سیاست است؛ جایی که کودکان، سالمندان و آوارگان دیگر ابزار فشار نباشند. تا آن روز، سؤال اصلی پابرجاست:
تا کی مردم سودان باید تاوان شکست سیاست را بدهند؟
سهیلا کثیر
منبع خبر : شبکه العالم | https://fa.alalam.ir
** انتشار مطالب دیگر رسانه ها در این سایت صرفا جهت اطلاع پیدا کردن مخاطبان از اخبار منتشر شده در فضای مجازی است و رسانه نکته آنلاین، خبر ذیل را تایید یا رد نمی کند.